جدول جو
جدول جو

معنی شتاب ورزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

شتاب ورزیدن
(خِ رَ مَ شُ دَ)
شتاب کردن. شتافتن. تعجیل کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ دُ خَ کَ دَ)
شتاب آوردن. شتافتن:
بباید بسیچید ما را به جنگ
شتاب آوریدن به جای درنگ.
فردوسی.
شتاب آوریدن به دریا و دشت
چرا؟ چون به نانی بود بازگشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا